دلبر چه شد، کز بوی او جانم به لب شد سوی او
در روزگار دلبری، دلبر به حکم دلبری!
دل برد و بیدل ماندهام من در هوای کوی او
گر بینم آن زلفش به شب رقصان به بادی هر طرف
افتم چو صیدی بیدفاع
در دام تار موی او
دلبر چه شد تا یک شبی،
یک شب که نه در هر شبی
خیره شوم در چشم او، در چشم پر جادوی او
گر در شبی در خواب خود بینم رخش مهمان خود
شیرین شود هر لحظهام با طبع شیرین گوی او
آندم که میآید تبی، بر تن نشیند با غمی
سوزد در آتش تن ولی خواهم روم پهلوی او
دلبر چه شد، تا از غمی خالی کند دل را دمی
آن دم به دور از هر غمی گیرم ز غم گیسوی او
عمری گذشت و حسرتش ماندش به دل در سینهام
آخر نشد باشد شبی در دست من بازوی او !!
من از این پس به همه عشق جهان می خندم
به هوس بازی این بی خبران می خندم
من از آن روزی که دلدارم رفت
به غم و شادی این ساده دلان می خندم
******
گاهی دوست می دارم
دیوانه باشم !
هیچ درک نکنم و هیچ نفهمم ...
در دنیای خویش آزادانه ...
وای خدایا ! چه لذتی در دنیایی زیستن
که کسی از آن خبر نداشته باشد ...
سلام....اوووووووللللل شدم خوندمش قشنگه
بابا ای ول خیلی جالب بود از اینکه به من سر زدی ازت ممنون هستم
روزگاری بود و رفت
عاشقی ومعشوقی بود رفت
آن همه شورونشات ها
قصه ها بودو برفت
کوچه های کاه گلی یادگاره
سوزها ونغمه های عاشقانه
سازی ازمهر ومحبت ها
بود رفت
سلام علی جان خوبی شما من نتونستم شما را ad کنم شما میتونید یه بار دیگه این کار را انجام بدین در ضمن من شما را جز پیوندام قرار دادم شرمنده بدون اجازه این کا را انجام دادم
تو منو از شب گرفتی
تو منو دادی به خورشید
اگه باشی یا نباشی
برای من تکیه گاهی
برای من که غریبم
تو رفیقه جون پناهی
ناجی عاطفه ی من تویی تو
salam aziz.. khobin?... weblogeton vaghan zibast... tabrik migam... update hastim va montazere hozore sabzeton... ya hagh....
سلام دوست خوبم چه خبرا؟ ببخشين اين چن وقت خيلي گرفتار بودم نتونستم بيام
پيشت عرض كنم به حضور گل شما كه من يكي ديگه از آهنگامو تو بلاگم گذاشتم اسم آهنگ آرزو هست و شعرش هم از فروغ فرخ زاده ميخاستم تشريف بيارين و گوش بدين و نظر بدين بي نهايت ممنون ميشم منتظرتم عزيز ...يا علي