واسه نوشتن باید یه احساسی داشت تنهایی،عاشقی
،خوشحالی، ناراحتی،غصه
الان نمی دونم چه احساسی دارم از بیرون خیلی
خوشحالم و مدام میخندم ولی از
تو غمگین و ناراضی ام این وسط گیر کردم خوب فکر کنم
علائم دیوانگی خفیف باشه
که شاید با یه تلفن محبت آمیز یا یه هدیه کوچیک زود
خوب شم هم دکترم هم نسخه پیچ هم مریض .
وای که آدم گاهی چقدر احتیاج به محبت داره
اصلا من فکر میکنم ما به خاطر اینکه محبت ببینیم محبت میکنیم.
اگه همه ما میدونستیم که چقدر روی دیگران میتونستیم
تاثیر بذاریم وضع این جوریم نبود مطمئن ام که بهتر بود .
سلام علی جان از اینکه مرتب به من سر می زنی ازت ممنون هستم برادر عزیز خیلی قشنگه مثل همیشه از اینکه این مدت نتونستم بهت سر بزنم شرمنده پسر عموم در واقع نامزدم فوت کرده خلاصه منو ببخش شاد وپیروز باشی به امید موفقیت شما
سلام.آپ کردم منتظرتم
عا لی بو د
سلام علی جان
متن رو بیشتر کنی بهتره
با تشکر