وصیت نامه:



به گل گفتم:عشق چیست؟

گفت :از من خوشکل تراست.

به پروانه گفتم: عشق چیست؟

گفت:از من زیبا تر است.

به شمع گفتم:عشق چیست؟

گفت:از من سوزان تر است.

به عشق گفتم: آخر تو چیستی؟


گفت:نگاهی بیش نیستم!!!!!

                                **********


مرا با لباس عشق در خاک گذارید تا بفهمد تا اخرین لحظه ی


زندگی رنگ عشق او به تن داشتم.


چشمان مرا باز گذارید تا دریابد چشم در راه نگاه زیبای


او بودم تا لحظه ی مرگ.
 

دستان مرا باز گذارید تا ببیند تا آخرین نفس تشنه ی اغوش گرم او


بودم
.

نمیدانم

نمیدانم چرا دوستانی که ادعای دوستی میکنند

در زمانی که به انها احتیاج داری و می خواهی حتی

به  اندازه درد دل کردن با اونا حرف بزنی تا کمی سبک

بشی رهایت میکنند و خودت میمونی و کوله باری از  غم و

اندوهی که انسان رو به پوچی میکشه و حتی باعث نا بودی یه

عشق و یه دل رو پرپر میکنه!.

من هستم یه دنیا خنجر در دل پر دردم.

من هستم و یه دنیا خستگی و اندوه و پریشان حالی.

من هستم و یه دنیا نا رفیق ولی من نباید غصه بخورم چرا که

من امید دارم که کمتر کسی در این شرایط این امیدو داره پس من

از بعضی از عاشقا خشبخت تر هستم!؟.

این شعر زیبا از طرف دوست خوبم و همسر مهربانش


(آقااحسان وسمیرا خانوم) از شهرقوچان فرستاده شده:


 

آهای آهای کبوترها شاپرکها قاصدکها

آهای نسیم رهگذرای مرغک شانه به سر

ای گل سرخ اقاقیا نسترنها شقایقها

ای کوچهای پر نفس پنجرهای درقفس

آیا از او شنیده اید او را به جایی دیده اید

اوراکه با من آشناست در خلوتم اوج صداست

ای بلبل دیوان مست ای سرزمین دور دست

ای جاده های تب زده مسافران شب زده

سایه ی او را دیده اید صدای او راشنیده اید

او را که در من زندگیست در من همیشه ماندنیست

آیا ازاوشنیده اید اورابه جایی دیده اید

اوراکه با من آشناست درخلوتم اوج صداست